توانا نیوز – پایگاه خبری تحلیلی

تحلیل خلاءهای حقوق عمومی در نظارت بر “آقازاده‌ها” (وابستگان مقامات) و الزام به مدیریت تعارض منافع در نظام اداری ایران

تحلیل خلاءهای حقوق عمومی در نظارت بر “آقازاده‌ها” (وابستگان مقامات) و الزام به مدیریت تعارض منافع در نظام اداری ایران

الهام آقابابائی، توانانیوز_ یکی از بزرگترین تهدیدها برای حاکمیت قانون، عدالت اداری و مشروعیت نظام اداری، سوءاستفاده از موقعیت‌های حکومتی برای کسب منافع خصوصی است. این پدیده که در ادبیات سیاسی-حقوقی ایران به عنوان “آقازادگی” یا “وابستگان مقامات” شناخته می‌شود، مصداق بارز فساد ساختاری و تعارض منافع (Conflict of Interest)…

- اندازه متن +

الهام آقابابائی، توانانیوز_ یکی از بزرگترین تهدیدها برای حاکمیت قانون، عدالت اداری و مشروعیت نظام اداری، سوءاستفاده از موقعیت‌های حکومتی برای کسب منافع خصوصی است. این پدیده که در ادبیات سیاسی-حقوقی ایران به عنوان “آقازادگی” یا “وابستگان مقامات” شناخته می‌شود، مصداق بارز فساد ساختاری و تعارض منافع (Conflict of Interest) است. با وجود قوانین متعدد ضد فساد، فقدان سازوکارهای حقوقی جامع برای نظارت بر فعالیت‌های اقتصادی و اداری این قشر خاص، یک خلاء حقوق عمومی مهم تلقی می‌شود.

تعریف حقوقی “وابستگان مقامات” و چالش نظارت​در قوانین فعلی (مانند قانون رسیدگی به دارایی مقامات و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران)، تمرکز نظارت بر خود “مقام” است. این نظارت شامل بررسی دارایی‌های مقام و همسر و فرزندان تحت تکفل او می‌شود.​چالش: تعریف حقوقی فعلی، فرزندان بالای ۱۸ سال که تحت تکفل نیستند، و سایر وابستگان نزدیک (مانند برادر یا داماد مقام) را از دایره نظارت مستقیم خارج می‌کند. این افراد می‌توانند با استفاده از “نفوذ پدرانه/خانوادگی” (Pedigree Influence) به قراردادهای دولتی، مجوزهای خاص، اطلاعات محرمانه (Insider Information) یا موقعیت‌های کلیدی دست یابند.​پیامد حقوقی: در حقوق اداری مدرن، برای جلوگیری از فساد، نیازمند تعریف حقوقی گسترده‌تری از “وابستگان دارای نفوذ” هستیم تا نهادهای نظارتی بتوانند مبدأ و مقصد ثروت‌های حاصل از رانت سیاسی را ردیابی کنند.

    خلاء قانون جامع مدیریت تعارض منافع​تعارض منافع در حقوق عمومی، وضعیتی است که در آن منافع شخصی مقام یا وابستگان وی، می‌تواند بر تصمیمات او در حوزه عمومی تأثیر بگذارد.​وضعیت فعلی: ایران هنوز فاقد یک قانون جامع مدیریت تعارض منافع است که:​قاعده افشاگری (Disclosure Rule) را برای تمامی مقامات و وابستگان ذی‌نفوذ به صورت الزامی وضع کند.​مقام را موظف کند در مواردی که منافع وابستگان او دخیل است، از تصمیم‌گیری (Recusal) خودداری کند.

       تصویب چنین قانونی، به نهادهای نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات، ابزارهای قانونی قدرتمندی می‌دهد تا معاملات و تصمیماتی که بوی رانت پنهان می‌دهند (حتی اگر فساد مستقیم ثابت نشود)، به دلیل نقض قواعد تعارض منافع، ابطال یا تحت پیگرد انضباطی قرار گیرند.

      ناکارآمدی ساختارهای نظارت موجود​ساختارهای نظارتی موجود (مانند قوه‌قضائیه، مجلس، و نهادهای درون قوه مجریه) اغلب با چالش‌های زیر روبرو هستند:​ضعف نظارت پارلمانی: نظارت استیضاحی و تحقیق و تفحص مجلس، اغلب تحت تأثیر ملاحظات سیاسی و جناحی قرار می‌گیرد و کمتر به ابعاد فنی و حقوقی فساد وابستگان می‌پردازد.​نیاز به ابزارهای تخصصی: مبارزه با فساد سازمان‌یافته‌ای که توسط شبکه‌های رانت‌خوار هدایت می‌شود، نیازمند نهادهای تخصصی با ابزارهای تحلیل مالی (Financial Forensics) و ردیابی جریان سرمایه است که خارج از صلاحیت سنتی نهادهای نظارتی اداری قرار دارد.​

      راهکار حقوقی: شفافیت حداکثری و تخصص‌گرایی​برای پر کردن خلاء حقوقی نظارت بر وابستگان مقامات، دو راهکار اساسی در حقوق عمومی مدرن قابل پیگیری است:​شفافیت حداکثری: گسترش دایره قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات به اطلاعات مالی و قراردادی مربوط به وابستگان مقامات در صورتی که طرف قرارداد دولت باشند.​تخصص‌گرایی در نظارت: تقویت جایگاه و استقلال سازمان بازرسی کل کشور و اعطای اختیارات قانونی بیشتر برای ورود به معاملات مشکوک و تحقیق در مورد منشأ ثروت وابستگان درگیر در فعالیت‌های دولتی یا شبه‌دولتی، حتی در صورت عدم احراز سمت رسمی.

      نتیجه‌گیری

      ​نظارت مؤثر بر “آقازاده‌ها” و وابستگان مقامات نه تنها یک ضرورت اخلاقی، بلکه یک الزام حقوقی برای بقای اعتماد عمومی و اجرای بی‌طرفانه حقوق عمومی است. تا زمانی که قانون، دایره نظارت بر تعارض منافع را فراتر از شخص مقام گسترش ندهد و ابزارهای حقوقی لازم برای ردیابی رانت و افشای معاملات ذی‌نفوذان را فراهم نکند، فساد ساختاری ناشی از سوءاستفاده از موقعیت خانوادگی مقامات، همچنان به عنوان یک تهدید جدی علیه عدالت و حاکمیت قانون باقی خواهد ماند.​

      نویسنده: الهام آقابابائی

      دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه تهران

      منابع و مآخذ پیشنهادی​

      الف. قوانین و اسناد بالادستی

      ​قانون رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولین و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران، (مصوب ۱۳۹۴). (منبع اصلی برای تعریف دایره نظارت دارایی).​

      قانون ارتقاء سلامت نظام اداری و مقابله با فساد، (مصوب ۱۳۹۰). (منبعی برای تعریف کلی فساد و پیشگیری).

      ​قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، (مصوب ۱۳۸۷). (به عنوان ابزار نظارت عمومی و شفافیت).​

      ب. کتب و مقالات تخصصی

      جمشیدی، محمد حسین. (۱۳۹۷). «تعارض منافع: از مفهوم تا الزامات حکمرانی خوب». فصلنامه حقوق اداری. (جهت تحلیل مبانی تعارض منافع در حقوق عمومی).​

      رنجبر، بهنام و حسین خرمی. (۱۴۰۲). «تحلیل حقوقی جایگاه و حدود صلاحیت نظارت قضایی بر شبکه‌های فساد اقتصادی و رانت‌خواری». مجله تخصصی مبارزه با فساد.

      درباره نویسنده

      مریم حسین زاده هنزایی

      ارسال دیدگاه
      0 دیدگاه

      نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

      دیدگاهتان را بنویسید

      نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *