با گذشت بیش از ۷ماه از حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه و عدم دستیابی نتانیاهو به اهداف اعلام شده، نه تنها صهیونیستها به پیروزی ملموسی کسب نکرده اند، بلکه هم در میدان، هم نزد افکار عمومی جهان و هم در نظام بین الملل دچار شکست سنگینی شده اند که راهی برای خروج از آن نیز تاکنون نیافته اند.
به گزارش توانانیوز، مذاکرات کنونی مصر برای ایجاد آتش بس بین حماس و رژیم صهیونیستی، نقطه عطفی در این نبرد بود؛ در حالی که نتانیاهو انتظار نداشت، حماس با طرح مطرح شده از سوی مصر و قطر موافقت کرد.
نتانیاهو امیدوار بود در این مذاکرات، حماس طرح پیشنهادی را رد کند و نتانیاهو با بهره برداری رسانه ای و بین المللی از آن، چهره خود را ترمیم کرده و توجیهی برای حمله سنگین به رفح به دست آورد.
مذاکرات آتش بس قاهره
اما زیرکی رهبران حماس در پذیرش طرح مذکور موجب شد تا بار دیگر افکار عمومی جهان، حمایت خود از فلسطین را فریاد بزنند و بر دولت های خود برای متوقف کردن ماشین جنگی رژیم فشار وارد کنند.
بیشترین نمود این فشارها در آمریکا و کشورهای اروپایی جلوه کرد؛ تظاهرات دانشجویی از آمریکا آغاز و به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت. جو بایدن تحت این فشارها و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، در شرایطی قرار گرفته که نتانیاهو را عامل شکست احتمالی خود در انتخابات پیش رو می داند. بایدن از یکسو تحت فشار لابی صهیونیستی است، از سوی دیگر افکار عمومی آمریکا به حمایت های بی قید و شرط آمریکا از کودک کشی اعتراض دارند و در نهایت هم ترامپ در حال بهره برداری از این آشفتگی است.
کشورهای اروپایی نیز به موج معترضان به این کشتارها پیوسته اند؛ هم افکار عمومی و هم سیاستمداران اروپایی در اقداماتی بی سابقه در تریبون های رسمی علیه صهیونیستها سخنرانی می کنند.
بن بست نتانیاهو در تداوم سیاستهای خود
نتانیاهو به خوبی میداند که پذیرش آتش بس به معنی شکست آنها و پایان قدرت وی در اسرائیل است. از سوی دیگر تداوم حملات آنها به غزه و آغاز حمله به رفح به منزله از دست دادن بیشتر مشروعیت بین المللی این رژیم و بیداری بیشتر افکار عمومی علیه آنها است.
ضمن اینکه هیچ گونه تضمینی برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده وجود ندارد؛ آنها نمی دانند که رهبران حماس در کجا مخفی شده و همچنین خبری از محل نگهداری اسرای اسرائیلی نیز وجود ندارد و ممکن است اسرای باقی مانده نیز در حملات هوایی کشته شوند.
به خوبی مشخص است که هر اقدامی از سوی نتانیاهو چه آتش بس و چه تداوم جنگ، به منزله شکست آنها تلقی می شود.
چالش بزرگتر رژیم؛ حزب الله لبنان
مشکل بزرگتر و اساسی رژیم صهیونیستی، بعد از پایان جنگ و آتش بس است؛ تهدید بزرگتری به نام حزب الله در شمال وجود دارد که باعث آوارگی بیش از ۱۰۰ هزار شهرک نشین در شمال سرزمین های اشغالی شده است.
صهیونیستها به این اقناع رسیده اند که در صورت پایان جنگ غزه بایستی چاره ای برای تهدید حزب الله پیدا کنند. دلیل عدم حمله گسترده آنها به حزب الله تا کنون، تمرکز بر روی غزه و عدم اطمینان از پیروزی بوده است. در صورت پایان جنگ غزه و یا کاهش تنش ها در غزه، صهیونیستها برای بازگرداندن آوارگان به خانه های خود، چاره ای جز رفع تهدید حزب الله ندارند؛ چه از راه دیپلماتیک و چه از راه حمله گسترده نظامی.
پرواضح است رفع این تهدیدات و جلب رضایت مردم در سررمین های اشغالی و نیز بازگرداندن اعتبار از دست رفته صهیونیستها در عرصه بین المللی، به آسانی حاصل نخواهد شد و نتانیاهو در صورت پایان جنگ غزه باید در انتظار محاکمه و میله های زندان بماند(هم به دلیل پرونده های فساد داخلی و هم به دلیل شکایت بین المللی از وی در دادگاه لاهه).
بر این اساس نمی توان انتظار داشت که مذاکرات کنونی منجر به پایان تنشها در سرزمین های اشغالی شود. هرچند ممکن است نتانیاهو تحت فشارهای داخلی و خارجی، آتش بس را بپذیرد و اسرای خود را آزاد کند اما این جنگ در این نقطه به پایان نخواهد رسید و صهیونیستها سایه “تهدید وجودی” را بر سر خود احساس میکنند و نمی خواهند به راحتی سرزمینهایی را که اشغال کرده اند از دست بدهند.
طرح های پیشنهادی پس از آتش بس احتمالی
صهیونیستها در حال حاضر تنها در صورتی تن به آتش بس خواهند داد که پیروزی ملموسی به دست آورند و چون می دانند که نمی توانند حماس را از بین ببرند و اسرای خود را بدون مذاکره و یا تلفات سنگین، آزاد کنند، ممکن است طرح های جایگزین را به عنوان پیروزی ملموس، جایگزین کنند.
یکی از این طرح ها ایجاد ائتلاف برای واگذاری کنترل غزه به طرفهای بین المللی است؛ بدین طریق که رؤسای قبایل غزه را تحت کنترل کشورهای عربی تجمیع کرده و نیروهای نظامی و امنیتی تشکیلات خودگردان را روانه غزه کنند ودر کنار آن، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را در غزه مستقر کنند.
این طرح ابتدا از سوی حماس رد می شود، سپس مردم غزه با آن مخالفت می کنند و در نهایت نتانیاهو نیز با آن مخالفت خواهد کرد و هرگز حاضر نخواهد شد که اثری از حماس در غزه باقی بماند.
بنابراین این چالش همچنان ادامه دارد و تنها چیزی که می تواند شرایط را تغییر دهد، “شگفتانه های نظامی” و میدانی است که بایستی منتظر ماند که از سوی کدام طرف، صحنه را تغییر خواهد داد و عرصه را برای تحمیل خواسته های خود فراهم خواهد ساخت؛ شگفتانه هایی که ممکن است محور مقاومت(عراق، لبنان، یمن، غزه یا ایران) رقم بزنند و یا محور ضد مقاومت(آمریکا، غرب، کشورهای مرتجع عربی و یا رژیم صهیونیستی)، آن را به وجود بیاورند.
نویسنده:صالح منفرد
پژوهشگر و مدرس حوزه بین الملل