صلح یکی از عقود معین می باشد و در قانون مدنی مواد متعددی را به خود اختصاص داده است. صلح به معنی آشتی سازش و حل وفصل یا حل اختلاف می باشد که البته مقابل حرب و جنگ آمده است. در اصطلاح صلح عبارت از تراضی و تسالم بر امری است خواه تملیک عین باشد یا منفعت و یا اقساط دین و یا حق و یا غیر آن. عقد صلح قالبی است وسیع تر از همه عقود معین دیگر که برای تحقق حاکمیت اراده فراهم شده است.
به گزارش توانانیوز، عقد صلح در اصطلاح به معنای تراضی و تسالم بر امری است، خواه تملیک عین و یا تملیک منفعت و یا اسقاط دین و یا اسقاط حق و یا غیر آن باشد. بنابر ماده ۷۵۲ قانون مدنی: «صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن واقع شود». از واژه صلح در قانون مدنی و مواد مربوطه اینطور استناد میشود: در مواردی که میان دو یا چند نفر، اختلاف یا اختلافاتی موجود باشد و یا امکان دارد که در آینده اختلافاتی بروز کند، که طرفین میتوانند از طریق آشتی و گذشت متقابل اختلافات خود را حل نمایند. پس در مفهوم عقد صلح نوعی گذشت و مسامحه در اصل دعوا و رسیدن به نقطه مشترکی به چشم میخورد.
از جهت تاریخی، صلح در ابتدا وسیلهای برای حل اختلاف و رفع نزاع موجود، مورد استفاده قرار میگرفته و تدریجا از عقد صلح برای انجام مبادلات و نقل و انتقال اموال استفاده گردیده است. به همین دلیل ماده ۷۵۲ قانون مدنی میگوید: «صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن واقع شود
عقد بودن صلح
صلح عقدی است که مطلقاً به ایجاب و قبول احتیاج دارد، حتی در جایی که فایده ابراء و اسقاط را بدهد، بنابر اقوی. پس ابراء دین و اسقاط حق اگرچه متوقف بر قبول نمیباشند، لیکن وقتی بهعنوان صلح واقع شوند، متوقف بر قبول میباشند.
عقد مستقل بودن صلح
صلح، بهخودیخود، عقدی مستقل و عنوان جداگانهای است، پس احکام سایر عقود بر آن بار نمیشود و شرایط آنها در صلح جاری نمیباشد؛ هرچند که صلح فایده آنها را داشته باشد. پس صلحی که فایده بیع را بدهد، احکام و شرایط بیع بر آن بار نمیشود. بنابراین، نه خیارات مختص به بیع، مانند خیار مجلس و خیار حیوان و نه شفعه، در آن جاری نمیشود.
مبنای مشروعیت
در مورد مبنای مشروعیت صلح تنها به آیهای از قرآن کریم استناد میشود که میفرماید: «وَ اِنِ امْرَاَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا اَوْ اِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا اَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ
متعلق صلح
متعلق صلح، یا عین است یا منفعت یا دین و یا حق؛ و بنابر همه فرضها یا با عوض است و یا بدون عوض؛ و بنابر اول، عوض آن یا عین است یا منفعت یا دین و یا حق، که این صورتها تمامش صحیح میباشد.
صلح بر مجرد انتفاع بردن از عین یا فضاء، صحیح است، مثل اینکه با کسی مصالحه کند که در خانه او سکونت نماید یا مدتی لباس او را بپوشد یا صلح کند بر اینکه تیرهای سقف ساختمانش روی دیوار او قرار گیرد، یا آب بارانش روی پشتبام او جاری شود یا ناودانش بر عرصه خانه او باشد و غیر از اینها، یا بر اینکه بالکنی در فضای ملک او قرار دهد یا شاخههای درختهایش در فضای زمین او باشد
فایده صلح
اگر صلح به عین یا منفعت تعلق گیرد، مفید انتقال آنها به متصالح میباشد، خواه با عوض باشد یا بدون عوض. و همچنین است اگر به دینی که بر ذمّه غیر طرف مصالحه است، یا به حقی که قابل انتقال است، تعلّق پیدا کند مانند حق تحجیر
شرایط صحت عقدصلح
برای این که عقد صلح صحیح باشد، باید دارای شرایطی باشد. این شرایط ازتوافق واراده طرفین بارمیشود که بنابرمصلحت وروابط طرفین منعقدمیشود
«طرفین صلح باید دارای اهلیت باشند».
شرایطی که در خریدار و فروشنده شرط است، در متصالحین (هم) شرط است؛ که عبارتند از بلوغ و عقل و قصد و اختیار.
وجود اختلاف؛ اختلاف ممکن است قبلاً ایجاد شده و عقد صلح در جهت رفع آن باشد و یا اینکه اختلاف محتمل باشد، و در آینده صورت پذیرد.
لزوم تلطیف ادعای طرفین در صلح؛ در عقد صلح، باید هر کدام از دو طرف از بخشی از ادعاهای خود کوتاه آیند، نه اینکه فقط یکی از طرفین، به کلی از ادّعای خود صرفنظر نماید. گرچه این مسأله اختلافی است.
ویژگیها
صلح از عقود توافقی است و تراضی طرفین، شرط پیدایش آن میباشد، رعایت تشریفات عقود نیز در آن شرط نمیباشد، فقط رضایت طرفین همراه با بیان ایجاب و قبول، کفایت میکند، البته طرفین باید اهلیت معامله و تصرف داشته باشند، تا عمل آنها مشروع و محکمهپسند باشد.
عقد صلح، عقدی لازم است، چنانکه اگر کسی به موجب صلح، نزاعی را پایان داد، پس از آن نمیتواند از نظر خویش برگردد و دوبارۀ اقامه دعوی در مورد همان موضوع و همان سبب نماید مگر از طریق فسخ و اقاله که قانون این حق را داده است.
نویسنده : جابر(سعید)غزالی
پژوهشگر و وکیل پایه یک دادگستری