اتوبوس های مرگ در جاده ها می تازند

عبدالرضا خزایی/ روزنامه نگار
واژگونی اتوبوس کرمان-مشهد، فاجعهای که جان ۱۴ نفر را گرفت و دهها زخمی بر جای گذاشت، یک تصادف نیست، یک رسوایی است! این حادثه تنها به دلیل یک لحظه خطای انسانی رخ نداده، بلکه محصول نظارتهای صوری، ضعف قوانین و ناکارآمدی مدیریتی در حملونقل جادهای است.
سالهاست که جادههای کشور قربانگاه مسافرانی شده که اعتمادشان را به سیستمی سپردهاند که مسئولیتپذیری در آن گم شده است.
استاندار کرمان تأکید کرده که تخلف شرکت مسافربری و خطای انسانی در این حادثه محرز است.
🔹اما این تأکیدها و اظهارات چه دردی از مردم دوا میکند؟ چگونه در مدارک رسمی، تعداد مسافران ۴۳ نفر ثبت شده، اما در عمل بیش از ۶۰ نفر سوار شدهاند؟ این تخلف آشکار چگونه از چشم ناظران دور مانده؟ آیا سیستم ثبت و کنترل ظرفیت مسافران صرفاً روی کاغذ معنا دارد؟ چرا هیچ نظارتی بر بارنامه و لیست مسافران وجود ندارد؟ سازمان راهداری، پایانههای مسافربری و شرکتهای تعاونی که باید بر این روند نظارت داشته باشند، در این ماجرا چه نقشی ایفا کردهاند؟
مشکل، تنها یک راننده یا یک شرکت مسافربری متخلف نیست. مشکل، زیرساختهای فنی و حقوقی است که امکان چنین تخلفاتی را فراهم کرده است.
چرا در بسیاری از کشورها سامانههای هوشمند نظارتی بر حملونقل عمومی وجود دارد، اما در ایران همچنان نظارتها به روشهای سنتی و ناکارآمد انجام میشود؟ چرا پلیس راهور و نهادهای ناظر از فناوریهای نوین برای کنترل ظرفیت و وضعیت فنی وسایل نقلیه استفاده نمیکنند؟ چند ماه پیش، دانشآموزان نخبه کرمانی قربانی همین ناکارآمدی شدند، اما آیا تغییری در رویهها اتفاق افتاد؟ آیا مسئولان صرفاً منتظر حادثه بعدی هستند تا چند روزی ابراز تأسف کنند و سپس همهچیز را به فراموشی بسپارند؟
مردم دیگر از وعدههای پوچ و گزارشهای بیاثر خسته شدهاند. خونهایی که در این جادهها ریخته میشود، نتیجه مستقیم بیعملی و سهلانگاری سیستماتیک است. آیا اینبار کسی پاسخگو خواهد بود، یا باز هم این پرونده در میان زنجیرهای از اهمالکاریها و توجیهات دفن خواهد شد؟/چندثانیه