توانا نیوز– هنگامی که فقر دامنگیر خانواده شود ناچار کودکانش را به دست افرادی میسپارد که راهی خیابان کنند؛ زبالهگردی، گل فروشی و یا فال فروشی در چهارراهها، و فقر اینگونه بیرحمانه بر شانههای کودکانه زورآزمایی میکند.
به گزارش توانا نیوز، خیابانها پر است از کودکانی که دستفروشی میکنند؛ گل میفروشند، فالمان را میگیرند، شیشه ماشینها را پاک میکنند و حتی کیسههای بزرگ زباله را روی شانههای کوچکشان حمل میکنند، در سطل زبالهها فرو رفتهاند و جسم کوچکشان توان حمل کیسههای بزرگ زباله را ندارد. داستان کودکان کار و زبالهگرد زخم کهنه و دردآوری است نه تنها برای خودشان بلکه برای همه اعضای جامعه.
آمار متناقض کودکان کار در کشور
با توجه به اینکه امکان سازماندهی کودکار کار وجود ندارد، امکان آمار دقیق هم نیست. به همین دلیل گاهی آمار و ارقامی ارائه میشود اما شاید بتوان گفت که این آمارها دقیق نیستند. محمدرضا حیدرهایی، سرپرست دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به ایسنا گفته که براساس برآوردها ۱۴ هزار کودک کار و خیابانی در کشور وجود دارد. تاکنون هفت هزار کودک کار و خیابانی در کشور شناسایی و از این مراکز خدمت دریافت کردهاند.
حیدرهایی گفته است که همه کودکان کار به گل فروشی یا فروش فال و امثال آن مشغول نیستند بلکه بخشی از این کودکان و اغلب پسربچهها زبالهگردی میکنند.کسانی هستند که زبالهگردی برایشان یک شغل محسوب میشود پس از کودکانی استفاده میکنند که بیشتر کار کنند و پول اندکی دریافت کنند.
سال گذشته یک کودک زبالهگرد در یکی از مناطق شهرداری تهران گفت: «هر شب باید ۳۰ هزارتومان به یکی از کارمندان شهرداری بدهیم تا اجازه زبالهگردی در این محدوده را به ما بدهد». این ماجرا برای خیلیها عجیب نبود زیرا دستفروشها هم میگویند برای سانت سانت خیابانها به حریمبانهای شهرداری اجاره میدهند.
مسائل اقتصادی زمینه شیوع زبالهگردی
چند سالی است که کشور دچار مشکلات اقتصادی شده است که شیوع بیماری کرونا هم مزید بر علت شده تا بسیاری شغل خود را از دست بدهند. وقتی وضعیت اقتصادی جامعه فلج شود جامعه در شرایط بغرنجی قرار میگیرد و افراد برای کسب معاش به کارهایی روی میآورند که ناخوشایند است. از جمله این افراد کودکان کار و زبالهگرد هستند که حاصل وضعیت نابسامان اقتصادیاند.
به گفته علیرضا شفیعی یزدی، روانشناس اجتماعی، موضوع کودکان کار رابطه مستقیم با اقتصاد دارد. وقتی شرایط اقتصادی جامعه در حال سقوط است پس طبیعی است که هر روز به تعداد این کودکان اضافه شود. طی ۵ سال گذشته مشکلات اقتصادی پنج برابر شده است، با این روند چگونه سفره مردم پر شود؟ آیا راهی جز کار کردن در خیابان و زبالهگردی وجود دارد؟
اقتصاد زیربنای اصلی ساختار هر جامعهای است که اگر فلج شود افراد را نیز به دنبال خود زمینگیر میکند، آنوقت است که سفرهها خالی، جیبها خالی، کودکان کار بیشتر و پدرها شرمندهتر میشوند.
مافیای کودکان کار وحود دارد؟
احمد احمدیصدر، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران از درآمدهای ۴۰۰ هزار تا یک میلیون تومانی در روز کودکان کار و از شکست خوردن طرحهای ضربتی برای ساماندهی کودکان کار خبر داده است. او درباره این کودکان معتقد است: «کودکانی که بر سرچهارراهها کار میکنند از طرف خانوادههایشان یا از سوی افرادی دیگر مجبور به کار هستند. کودکان بر سرچهارراهها کار میکنند به دلیل اینکه درآمد خوبی عاید آنها میشود. اگر بخواهیم درباره میزان درآمد روزانه این کودکان بگوییم، کف درآمد این کودکان بین ۴۰۰ هزار تا یک میلیون تومان در روز است. بعضی از سرشبکهها که این کودکان برایشان کار میکنند، بین ۵ تا ۸ کودک را اجیر کردهاند. کف درآمدی این اکیپها، باند مافیایی یا خانوادهها ماهانه حدود ۱۰۰ میلیون تومان است».
البته محمدرضا جوادییگانه، معاون اجتماعی سابق شهرداری تهران با اشاره به اینکه مافیا یا نهادی در کودکان کار وجود ندارد، تاکید کرد است که «پدیده کودککار ناشی از فقر است. کودک خیابان نداریم و خیابانخواب نیستند. این کودکان خانواده دارند و حتی کلمه استثمار را هم در مورد کودکان کار قبول ندارم، چون خانواده آنها فقیر است و آنها مجبورند کار کنند. کودکان حتی از مراکز فرار میکنند تا کار کرده و خرج خانواده خود را بدهند».
آیا بهزیستی موافق جمعآوری کودکان کار است؟
براساس گفتههای حیدرهایی، سازمان بهزیستی موافق جمعآوری کودکان از خیابانها نیست و این مسئله راهحل مشکل آنها نیست. حتی اگر به مدت دو یا سه هفته کودکان را از خیابانها جمعآوری کنند آنها به جاهای دیگری پناه میبرند واین مشکل گشا نیست.
البته اینکه صرفاً کودکان را از خیابان با هر روشی جمعآوری کرد، مشکل را حل نمیکند بلکه میبایست فکر چاره اساسی کردغ تا زمانی که فقر به خصوص در حاشیه شهرها وجود دارد کودکان کار هم وجود دارد، تا زمانی که عدهای با استفاده از رانت جمعآوری زبالهها را برعهده داشته باشند، عدهای کودک را اجیر میکنند که برای آنها کار کنند و تا زمانی که ناعدالتی وجود داشته باشد، کودک کار هم وجود دارد.
آزار جنسی در کمین کودکان کار
آزار جنسی، خودفروشی و آسیبهای جسمی یکی از دلایل شایع مرگ کودکان کار است. بسیاری از این کودکان بر اثر فشارهای روحی و روانی دست به خودکشی میزنند، بسیاری دیگر هم به دلیل فشارهای جسمی با مرگ روبهرو میشوند.
رضا قدیمی، مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران در سال 1396 گفته است که «تحقیق کردهایم که به ۹۰ درصد از کودکان کار خصوصا دختر بچهها تعرض میشود. در میان این کودکان سنین زیر ۱۵ سال بیشتر با این مسئله روبهرو میشوند».
راهکار دولت برای جلوگیری از این آسیب چیست؟
اگرچه رضا قدیمی در همان سال 1396 گفته بود که «طبق بند ۵ ماده ۵۵ قانون اساسی دولت یک سری زیرساختها را ایجاد کرده است، برای مثال سرای لویزان فقط مخصوص دختران کار و اسلامشهر مخصوص پسرها باشد، این دو گروه بهتر است در یک محیط کار نکنند» اما آیا این تدبیر مشکل را حل میکند؟ آیا با جدا کردن محل کار آنها دیگر دچار تعرض نمیشوند؟
راه حل این مشکل در دست بهبود شرایط اقتصادی است، اقتصاد امروز جامعه ما اخلاق، دین، فرهنگ را نیز به یدک کشیده است و تا این مشکل به طور اساسی حل نشود عدهای از کودکان زندگیشان صرف زبالهگردی و فروش فال میشود.
کودک نیازمند تحصیل است، نیاز دارد در امنیت و در آغوش والدین خود به سر ببرد. بازی کند و خود را در دنیای کودکانهاش غرق کند نه اینکه غرور شکستهاش را در چشم کسی ببیند که یک شاخه گل نمیخرد یا فال نمیگیرد تا بخت بد آن کودک را در فال ببیند!/کوثر خدایاری