بین الملل

لبنانی‌ها و موتورسوارانی که با چمران جنگیدند و شهید شدند

بین نیروهای داوطلبی که همراه شهید چمران می‌جنگیدند، ۲۰ تا ۳۰ لبنانی هم حضور داشتند که همرزم چمران در لبنان بودند و با او به ایران آمده بودند.

خبرگزاری توانا نیوز، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «کوچه‌نقاش‌ها» یکی از آثار ادبیات دفاع مقدس که دربرگیرنده خاطرات زنده‌یاد سیدابوالفضل کاظمی فرمانده گردان میثم است. این خاطرات توسط راحله صبوری ثبت و تدوین شده است. «کوچه‌نقاش‌ها» سال ۱۳۸۹ منتش شد و سال ۱۳۹۸ هم به چاپ بیست و یکم رسید. این کتاب در حال حاضر با چاپ بیست و دوم در بازار نشر عرضه می‌شود.

در چند مطلبی که به‌مرور منتشر می‌کنیم، بنا داریم خاطرات سیدابوالفضل کاظمی راوی «کوچه‌نقاش‌ها» را از زاویه‌های مختلف مرور کنیم که قسمت اول این مرور و بررسی مربوط به دوران کودکی، خاطراتی از تهران قدیم و مشتی‌هایش را شامل می‌شد و در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است؛

قسمت دوم این مطالب، از برهه‌ای شروع می‌شود که سیدابوالفضل کاظمی خود را به پاوه و شهید چمران می‌رساند. شهادت شهید چمران و شرکت در عملیات‌هایی چون طریق‌القدس، فتح‌المبین و رسیدن به نوروز ۶۱ هم ازجمله مطالب پایانی این قسمت از مرور «کوچه‌نقاش‌ها» هستند.

در ادامه مشروح قسمت دوم مرور و معرفی خاطرات راوی «کوچه نقاش‌ها» را می‌خوانیم؛

تفاوت نگاه شهید چمران و اصغر وصالی

سیدابوالفضل کاظمی اواخر تیرماه ۱۳۵۹ با چند نفر از نیروهای نخست‌وزیری و حاج‌قاسم (ابوالقاسم کاظم ده‌باشی) راهی کردستان شد. این گروه ابتدا به سنندج و سپس به پاوه رفت. چند روز پیش از رسیدن آن‌ها به پاوه، اصغر وصالی همراه با گروه ۶۰ نفره‌اش که به دستمال‌سرخ‌ها معروف بودند، به پاوه رسیده و در مقر سپاه این شهر مستقر شده بود. کاظمی در خاطرات خود از آن روزها گفته بین شهید چمران و وصالی کمی اختلاف وجود داشت. دکتر چمران بیشتر به صلح و آرامش و انجام کار فرهنگی درباره ضدانقلاب اعتقاد داشت اما اصغر وصالی موافقت چندانی با مصالحه نداشت.

راوی «کوچه‌نقاش‌ها» درباره حضور شهید چمران در کردستان این روایت را دارد که حدود ۳۰ نارنجک را روی قطار فشنگ روی فانوسقه‌اش بسته بود و در روزهای نفس‌گیر و درگیری‌های شدید، هیچ‌گاه دیده نشد سر کسی داد بکشد یا با عصبانیت فحش بدهد. چمران در یکی از درگیری‌هایش با ضدانقلاب، در ساختمان ژاندارمری پناه گرفته بود و دستش تیر خورده و باندپیچی شده بود. اما طبق روایت سیدابوالفضل کاظمی، به روی خود نمی‌آورد و صحبتی از جراحتش نمی‌کرد. نیروهای ضدانقلاب در آن مقطع سعی در وسوسه نیروهای مدافع انقلاب داشتند و این پیام را منتشر می‌کردند که «فقط سر چمران را بدهید، با شما کاری نداریم!»/مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا