سوزان مالونی، مدیر سیاست خارجی در موسسه بروکینگز در سخنانی خطاب به اعضای کمیته روابط خارجی سنای آمریکا به تشریح و تبیین مسیر پیش روی ایران و شبکه نیابتی آن پرداخت. او با «ارتش در سایه» خواندن محور مقاومت برای ایران تاکید کرد که ایران از طریق گروههای شبه نظامی به عمق استراتژیک در منطقه دست یافته است
به گزارش توانا نیوز، کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده آمریکا 28 فوریه با دعوت از سوزان مالونی مدیر سیاست خارجی در موسسه بروکینگز، یک سازمان غیرانتفاعی در ایالات متحده که به تحقیقات مستقل و راهحلهای سیاسی میپردازد، به تبیین و بررسی شبکه نیابتی ایران در سراسر خاورمیانه و اینکه چگونه سیاست ایالات متحده میتواند به موثرترین شکل ممکن با این تهدیدها مقابله کند، پرداخت.در متن منتشرشده از سوی موسسه بروکینگز به تاریخ اول مارس آمده است: جمهوری اسلامی ایران از طریق تلاشهای چند دههای خود برای آنچه دستیابی به قابلیت تسلیحات هستهای خوانده میشود، تهدیدی جدی و پایدار برای امنیت ملی ایالات متحده است. بهویژه مداخله آن در جنگ روسیه در اوکراین.
یکی از باارزشترین ابزارهای ایران، شبکه شبهنظامیانی است که رهبری، هماهنگی، آموزش و تسلیحات پیشرفته آن را برعهده داشته و تامین کرده است. این شبکه در سراسر خاورمیانه از لبنان گرفته تا پاکستان گسترش یافته و ثابت شده است که این نیروهای نیابتی برای امنیت، بقا و نفوذ تهران ضروری هستند. آنها عمق استراتژیک و نفوذ و دسترسی گسترده منطقهای را برای جمهوری اسلامی فراهم میکنند و در عین حال ایران را از خطر کامل اقدامات خود مصون میدارند.
شبکه نیابتی ایران در خاورمیانه
طی دهههاو تنها با فشار موثر محدود از سوی دولتهای منطقه یا جامعه بینالمللی، تهران یک شبکه تطبیقی و لایهای از شبهنظامیان منطقهای با ساختارهای سازمانی و رهبری گسسته و منافع و پیوندهای متداخل با نهادهای امنیتی و مذهبی تشکیل داده است. این زیرساختهای نیابتی به جمهوری اسلامی این امکان را داده است تا با حفظ انکار قابل قبول، تاثیر قابل توجهی داشته باشد و ثبات را در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن به چالش بکشد. اگرچه این روابط اغلب بسیار عملگرایانه هستند، اما سودمندی آنها را برای هر دو طرف معادله بیاعتبار نمیکند. از بسیاری جهات، منعکسکننده ترجیحات مشترک برای استقلال و منافع شخصی است. ماهیت تکاملی سرمایهگذاریهای ایران در متحدانش به نفع آن بوده و جمهوری اسلامی را قادر میسازد تا مشارکتهایی با ارزش استراتژیک پایدار ایجاد کند.
طی چهار دهه، گروههای نیابتی شبهنظامی به یکی از مولفههای اصلی استراتژی منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند که بر جنگ نامتقارن برای به دست آوردن اهرم فشار در برابر دشمنان قدرتمندتر از جمله و بهویژه ایالات متحده متکی هستند. افزایش قدرت ایران و تلاش برای تثبیت نفوذ خود از طریق نیروهای نیابتی، هدفمند است تا ناخواسته، آگاه از تعادل هزینهها و منافع، مصمم به بهرهبرداری از روزنهها، مبتکرانه در اجرا و دامنه وسیعی را در بر میگیرد. دسترسی ایران به نفوذ در خاورمیانه با حذف رقبای تاریخی آن در میان اردوگاه رادیکال افزایش یافته است. از آنجا که دیکتاتورهایی مانند صدام حسین و معمر قذافی از صحنه حذف شدند، جمهوری اسلامی به یکی از تنها بازیگران صحنه تبدیل شده است.
حکمرانی عملیاتی تهران بر نیروهای نیابتیاش، همهجانبه و پویا بوده و از گروههای پوششی و اتاقهای عملیات مشترک برای ادغام و هدایت جناحهای مختلف استفاده میکند، در حالی که در زمانهای دیگر گروههای موجود را به عنوان ابزاری برای حفظ قدرت خود در نظر میگیرد.
مروری کوتاه بر «ارتش در سایه» ایران بر برجستهترین و موثرترین مولفههای آن – حزبالله لبنان، جهاد اسلامی فلسطین و حماس، شبهنظامیان شیعه عراق و حوثیها در یمن متمرکز است. این گروهها بهعنوان قدرتمندترین گروههای شبکه شبهنظامی ایران ظاهر شدهاند، اما این تنها بخشی از انبوه گروههایی را نشان میدهد که تهران در 45 سال گذشته از آنها در سراسر جهان حمایت کرده است.
شبکه نیابتی ایران به طور ارگانیک از شبکههای عملیاتی و فکری فراملی که انقلاب 1979 را تسهیل کردند، پدید آمد. از بدو پیدایش جمهوری اسلامی، رهبری آن برنامههای گستردهای در نظر داشته است. ایدئولوژی انقلابی ایران صراحتا جهانشمول بود و صدور انقلاب را برای بقای آن ضروری میدانست و استدلال میکرد که «اگر در یک محیط بسته بمانیم، قطعا با آن مواجه خواهیم شد.»
سرمایهگذاریهای اولیه جمهوری اسلامی یک دارایی ماندگار را به همراه داشته است: حزبالله لبنان که پس از تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 1982، نقش اساسی در ایجاد این سازمان ایفا کرد که بر پایه روابط جمعی و روحانی بین دو کشور و همچنین همکاری میان شبهنظامیان در طول دهه 1970 بود. حزبالله در نبردهای متعدد با اسرائیل جنگیده و دهها هزار جنگنده فعال دارد و زرادخانه عظیمی را که تخمین زده میشود شامل 150 هزار راکت و موشک، عمدتا کوتاهبرد و هدایتنشده و همچنین پهپادها، موشکهای ضدتانک، ضدهوایی و ضدکشتی باشد، گردآوری کرده است.
حزبالله از طریق جناح سیاسی خود، با اعضایی که در پارلمان و کابینه حضور دارند، جایگاه خود را در دولت نابسامان لبنان محکم کرده است. این نقش سیاسی اتکای گروه به قدرت سخت را کاهش نداده است.
امروز حزبالله نگین تاج شبکه نیابتی ایران است. همانطور که سرلشکر آهارون هالیوا که ریاست اطلاعات نظامی اسرائیل را بر عهده دارد، خاطرنشان کرد: مدتی است که حزبالله نیروی نیابتی ایران نبوده است. این بخشی جداییناپذیر از فرآیند تصمیمگیری در تهران است… دیگر بحث این نیست که آیا حزبالله مدافع لبنان است، مدافع شیعیان، یا مدافع ایران و تنها بخشی از این محور است. وابستگی ایدئولوژیک آن با تهران منحصر به فرد است، تعهد آن به «مقاومت» تسلیمناپذیر است و در مبارزه وجودی جمهوری اسلامی برای حفظ بشار اسد پس از شروع جنگ داخلی سوریه، مرکزیت دارد./دنیای اقتصاد