اوایل ماه دسامبر که برابر با اواسط ماه آذر میباشد به عنوان روزهای آگاهی از معلولیتها شناخته میشود. اغلب افراد جامعه با شنیدن واژهی معلولیت، عمدتا فردی را که برروی صندلی چرخدار نشسته است تصور مینمایند. درحالی که این تصویر الزاماً کامل یا صحیح نیست.
به گزارش توانانیوز، هر فردی ممکن است در اثر ضعف جسمی (مثل سکته مغزی یا قطع عضو یا فلج مغزی یا اختلال اماس و …) یا نقص حسی (مثل محدودیت بینایی و شنوایی و …) یا بیماری ذهنی(مثل نشانگان داون، کمتوانی ذهنی، اختلال اوتیسم و … ) دچار محدودیت در فعالیتها و نقشهای زندگی خود شود. به عبارت دیگر، فرد ممکن است به دنبال نقص یا بیماریهایی که گفته شد، در انجام فعالیتهای روزمرهی زندگی مثل کارهای شخصی و خودمراقبتی و همچنین عملکرد شغلی و تحصیلی و فعالیتهای اجتماعی، محدودیت پیدا کند و نیاز به کمک و حمایت داشته باشد.
شاید واژهی خوشایندی نباشد ولی در کل، چنین وضعیتی را از نظر قانونی، معلولیت مینامند.
واقعیت این است که معلولیت، قطعاً یک محدودیت است و این موضوع، قابل انکار و اغماض نیست. اما باید با روشهای مختلف تلاش کرد که افراد درگیر با توجه به تواناییها و ظرفیتهای خود به بیشترین میزان استقلال برسند و از حداکثر تواناییهای ممکن خود استفاده نمایند.
اگر فردی را میبینیم که با وجود معلولیت به موفقیت و دستاورد خاصی رسیده در واقع با وجود محدودیتهای بسیار, تلاشی چندبرابر کرده و حمایتهای لازم را نیز دریافت نموده و تا حد امکان، اثر این محدودیت را کاهش داده است.
پس این جمله که ^معلولیت، محدودیت نیست^ نمیتواند عبارت صحیح و کاملی باشد.
معلولیت، یک محدودیت بزرگ است. محدودیتی که فرد را از زندگی عادی و مشارکت اجتماعی و شغل و تحصیل و … باز میدارد. بنابراین هم خود آن فردی که دچار معلولیت است باید تلاش مضاعفی از خود نشان دهد و هم نهادهای مختلف مسئول، تسهیلات لازم را برای زندگی عادی این افراد درنظر بگیرند.
به نظر من هردو موردی که گفته شد یعنی هم تلاش مضاعف خود فرد و هم احساس مسئولیت نهادهای مرتبط به یک اندازه حائز اهمیت هستند.
به عنوان مثال، پیاده روها، خیابان ها و ورودی های ادارات، پل های هوایی یا بیمارستانها و… عمدتاً به نحوی هستند که افراد مبتلا به ضعف جسمی یا افرادی که با صندلی چرخدار تردد میکنند یا سالمندان یا حتی مادری که کودکش را در کالسکه حمل میکند به راحتی قادر به عبور از موانع و پله های آنها نیستند. و عجیبتر از همه این است که حتی ورودی برخی از ادارات بهزیستی هم همینطور است درحالی که این اداره، محل تردد افراد مبتلا به معلولیتهای جسمی است.
مثالی که عرض کردم یکی از ابتدایی ترین و ساده ترین تسهیلاتی است که میبایست در جامعه رعایت شود تا افراد مبتلا به نقایص جسمی و سالمندان عادی بتوانند حداقل به راحتی و بی دردسر تردد کنند. البته مسلماً امکانات و تسهیلات بسیار بیشتری در جامعه میبایست باشد و همچنین افرادی هستند که نوع معلولیت و بیماری دیگری دارند و امکانات متفاوتی برای آنها مورد نیاز است و شرایط آنان نیز میبایست بررسی شده و درنظر گرفته شود.
به هر روی، روز سوم دسامبر به عنوان روز جهانی آگاهی از معلولیتها شناخته میشود. تاریخهای دیگری هم درطول سال هستند که به عنوان روز نابینایان، ناشنوایان، اوتیسم، فلج مغزی و… نامگذاری شده اند. امید است که این تاریخها بهانه ای باشد برای اینکه مطالبات این افراد، مورد توجه مسئولین مرتبط قرار بگیرد و تنها به برگزاری چند جلسه ی تشریفاتی و سخنرانی احساسی و سوت و کف زدن بسنده نکنند.
آیا واقعا ^معلولیت محدودیت نیست^ !؟
(به مناسبت سوم دسامبر، روز جهانی توانخواهان)
#روز_جهانی_معلولین
#معلولیت_محدودیت_نیست
#سوم_دسامبر
نویسنده : مرتضی شمسیان نورسته
محقق و کاردرمانگر کودکان و بزرگسالان