در هر جنبش و انقلاب سیاسی و اجتماعی سعی میشود که ایدئولوژی اساسی جنبش به صورت فشرده شده و کپسولی به شکل شعار در آید و در میان آحاد جمعیت حامی جنبش مورد استفاده قرار بگیرد.
به گزارش توانانیوز، برای مثال در انقلاب کبیر فرانسه ۱۷۸۹ مردم شعار «آزادی، برابری و برادری» سر میدادند که بیانگر خواسته ها و ایدئولوژی حاکم بر این انقلاب بود. که البته بعد ها مفهوم برادری از این شعار حذف شد که توضیح علت آن از حوصله بحث خارج است.
مثال ملموس تر شعار «استقلال ،آزادی جمهوری اسلامی» مربوط به گفتمان انقلاب اسلامی ایران است که به عنوان شعار اصلی انقلاب اسلامی بر زبان مردم ایران در سال ۵۷ جاری بود. هنگامی که موشکافانه به بررسی این شعار بپردازیم پی میبریم که این شعار که دال های عدالت و رفاه اجتماعی هم به ضمیمه آن درآمد منعکس کننده ایدئولوژی انقلاب اسلامی و اساسی ترین خواستههای ملت ایران در آن سالها بود
که شامل موارد ذیل میشد:
۱_ رهایی از استعمار و حکومتهای دست نشانده = استقلال
۲_رهایی از استبداد حاکمان و آزادی بیان و عقیده =آزادی
۳_تشکیل حکومت مردم سالار بر پایه آموزههای اسلامی=جمهوری اسلامی
۴_برخورداری از زمینهها و امکانات رفاهی و رهایی از فقر و تنگدستی=رفاه اجتماعی
۵_تقسیم عادلانه و عدم تمرکز سرمایه و امکانات در اختیار گروهی خاص= عدالت
البته این که انقلاب اسلامی تا چه حد در تحقق این موارد موفق بوده است موضوع بحث ما نیست. اما در ناآرامی های سال ۱۴۰۱ به دنبال فوت مهسا امینی شعار «زن ، زندگی، آزادی» مورد توجه جمعیت معترض و رسانه های سراسر دنیا قرار گرفت در این نوشته به بررسی ماهیت این شعار و ناآرامی های سال ۱۴۰۱ میپردازم.
سوالی که ایجاد میشود این است که با توجه به عدم وجود ایدئولوژی در ناآرامی های اخیر کشور شعار «زن، زندگی، آزادی» از کدام گفتمان و از کدام مکتب سر بیرون آورده است؟
تاریخچه شعار «زن، زندگی، آزادی»
شعار «زن ،آزادی،زندگی» که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ تبدیل به شعار آشوبگران شد برای نخستین بار توسط زنان کرد عضو گروهک تروریستی موسوم به پ ک ک (حزب کارگران کردستان) به سرکردگی عبدالله اوجالان در کردستان ترکیه استفاده شد. این شعار در فیلم سینمایی دختران آفتاب محصول کشور فرانسه در سال ۲۰۱۸ با بازی گلشیفته فراهانی احیاء شد و همچنین توسط حزب کمونیست کومله دموکرات در سال ۱۴۰۱ مورد استفاده قرار گرفت و در نا آرامی های سال۱۴۰۱ بین مردم رایج شد. با توجه به تاریخچه این شعار و فعالیتهای سالهای اخیر مزدورانی چون مسیح علی نژاد مشخص میشود که شعار زن ، زندگی ، آزادی از قبل توسط دشمنان جمهوری اسلامی با برنامه ریزی قبلی ساخته و پرداخته شده است.
تاثیر شعار « زن، زندگی، آزادی » در ناآرامی های سال ۱۴۰۱
هدف دشمن از مطرح ساختن این شعار تبدیل ناآرامیها و شورش ها به یک جنبش و انقلاب تمام عیار فمینیستی بود که البته رسانه های جمعی و جهت گیری خصمانه دولت ها و نخبگان قدرت (elite of power) نسبت به اتفاقات داخلی ایران به شدت این جریان دامن زد. ولی باید اذعان داشت که نمیتوان یک پدیده واقعی اجتماعی را با عناصری خارج از جامعه مورد نظر پدید آورد. به عبارت دیگر نمیتوان به نارضایتیهای مردم که ناشی از اقتصاد بیمار و بی کفایتی مسئولین داخلی است رنگ فمنیستی بخشید و انتظار وقوع یک انقلاب را داشت.
ماهیت ناآرامی های سال ۱۴۰۱ کشور
در میان شقوق مختلف تقسیم بندی ناآرامیها تنها انقلاب و جنبش دارای ایدئولوژی است .کودتاها و شورشها و اغتشاشات معمولاً فاقد ایدئولوژی مشخص و مورد حمایت مردم اند. در علوم اجتماعی و سیاسی تعاریف متعددی از انقلاب ارائه شده است. در برخی تعاریف ارائه شده، انقلاب در معنای عام، مفاهیم کودتا و جنبش را هم در بر میگیرد ولی انقلاب به معنای خاص پدیدهای سیاسی و اجتماعی است که بر اثر تراکم و تعمیق نارضایتی های مردم در فرایندی سریع به تغییر اساسی نظام سیاسی و ارزشهای اجتماعی جامعه منتهی میشود که به طور معمول با رفتارهای خشونت آمیز از سوی تودهها و بسیج مردمی همراه است و توسط گروهی نخبه سازماندهی میشود.
مطابق قاعده هیچ قانون اساسی در هیچ نظامی سقوط خود و راه تغییر نظام سیاسی را پیشبینی نکرده است پس اقدام مردم برای تحقق انقلاب به هیچ وجه نمیتواند مورد حمایت قانون داخلی کشورها قرار بگیرد از این نظر ناآرامی های سال ۱۴۰۱ را میتوان به فرایند یک انقلاب شبیه دانست ولی در انقلاب عناصر مهم تری وجود دارد که در ناآرامی های سال ۱۴۰۱ دیده نمیشود به طور مثال:
۱_ عدم وجود رهبر مشخص.
۲_عدم وجود ایدئولوژی مورد حمایت توده های مردمی .
۳_ عدم حمایت گسترده تودهها و بسیج مردمی.
و….
بنابراین ناآرامی های سال ۱۴۰۱ کشور را نمیتواند فرایند یک انقلاب دانست.
جنبش های اجتماعی معمولاً هدف تغییر یا اصلاح کل یا بخشی از ارزش های اجتماعی یک جامعه را دنبال میکند. که از تفاوتهای آن با انقلاب میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱_ لزوماً خشونت آمیز نیست.
٢_ لزوماً هدف آن تغییر حکومت نیست.
۳_گستره کمتری از مردم را نسبت به انقلاب با خود همراه کند.
۴_ لزوماً دارای رهبر مشخص نیست.
اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی درباره نتیجه جنبشها نظریه هایی ارائه داده اند به طور مثال ماكسوبر جامعه شناس آلمانی معتقد است جنبشها در غایت خود بروکراتیزه شده و به عنوان احزاب به بدنه نظام ملحق میشوند. همچنین خیلی از جامعه شناسان معتقداند که جنبش ها می توانند آغاز کننده انقلابهای اجتماعی باشند با توجه به ویژگیهای جنبش، ناآرامی های سال۱۴۰۱ کشور جنبش نیز نمیتواند باشد.
نیازی به بررسی مفهوم کودتا نیست زیرا تفاوت اتفاقات ۱۴۰۱ با کودتا کاملاً عیان است زیرا کودتا تغییر از بالا به پایین است و لزوماً نیازمند کنترل بر تمام یا بخشی از نیرو های نظامی کشور است. شورش نیز به معنای به هیجان آمدن، آشفتن و پریشان کردن است و در اصطلاح اقدام (گاهی با خشونت) دسته ای از افراد که در مقابله با نظام حاکم بر هر مجموعه ای اتفاق می افتد و معمولاً بی نظمی و ناامنی با خود به همراه دارد میتوان ناآرامی های اخیر کشور را به نوعی شورش و اغتشاش به شمار آورد که البته نتیجه نارضایتیهای مردمی است ولی به دلیل فقدان ایدئولوژی و فقدان گروه نخبه رهبری کننده این اعتراضات دستخوش سوء استفاده قرار گرفته و نمیتوان نتیجه ای برای آن متصور شد.
بنا به گفته جامعه شناسان دالهایی مانند ،عدالت ،برابری، آزادی و….. تو خالی اند و در گفتمانها معنا و مفهوم پیدا میکنند شعار «زن ، زندگی ، آزادی» علیرغم تمام سیاست ها ، تلاش ها و اتاق های فکر خارجی که در پشت صحنه در ساخت آن موثر بوده است در گفتمان سیاسی ایرانیان تو خالی و فاقد معنای انقلابی است زیرا مفاهیم زن، زندگی و آزادی هیچگاه در فرهنگ ایرانی مطابق با موازین فرهنگ غربی نخواهد بود به طور مثال آزادی های جنسی مورد حمایت در کشورهای غربی در ایران مورد حمایت قرار نمیگیرد مفهوم زندگی و حق حیات در فرهنگ غربی به نتایجی مانند تنظیم پروتکل لغو اعدام می انجامد که در صورت اجرا در کشوری مانند ایران نظم عمومی را خدشه دار میکند. تمایل مردم به وجود قوانین مربوط به قصاص و مجازات موجب سلب حیات در جرایمی مانند قتل نفس، زنای محصن و محصنه و لواط و….و همین طور مفهوم آزادی در فرهنگ غربی هیچ گاه در حقیقت در میان آحاد مردم مسلمان ایران مقبولیت و مشروعیت نخواهد داشت. به عنوان جمع بندی به بیان این موضوع بسنده میکنم که شعار «زن، زندگی، آزادی» شاید از نظر صنایع ادبی غنی و حاوی واج آرایی و واژه آرایی های دلنشین باشد ولی از نظر ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی تهی و فاقد معنای ارزنده است.
نویسنده:«یاسین میرزایی»
پژوهشگر و محقق احتماعی