توازن قوا، قواعد درگیری، قواعد بازدارندگی و سایر اصطلاحات رایج در روابط ببن الملل و رقابت های ژئوپولیتیکی و تقابل های امنیتی و نظامی، بر پایه اصول نانوشته ای بنا شده اند که در عین حال که می توانند بار حقوقی داشته باشند، به همان میزان نیز می توانند زمینه را برای تغییر و تفسیر معانی این اصطلاحات فراهم کنند.
به گزارش توانانیوز، از سوی دیگر این اصطلاحات و اقدامات مترتب بر آنها، می توانند قواعدی را در صحنه واقعی رقم بزنند که کوچکترین تغییرات مرتبط با آنها، سرنوشت طرفین را رقم بزند.
جمهوری اسلامی ایران مبتی بر قواعد درگیری و قواعد بازدارندگی که در راهبرد سیاست خارجی و امنیت ملی خود نسبت به رقبا و دشمنان خود در پیش گرفته بود، همواره کمال احتیاط را همراه با راهبرد دیگری تحت عنوان “صبر راهبردی” در پیش گرفته بود.
این راهبرد تا کنون برای سیاست های منطقه ای و بین المللی ج.ا.ا راهگشا بوده و تا حدود زیادی(با سرعت کم و زیاد) اهداف و راهبردهای ایران را خصوصا در منطقه پیش برده است.
طی چند سال اخیر و حرکت جهان به سمت نظم نوین جهانی و خصوصا پس از عملیات طوفان الاقصی در سرزمین های اشغالی، راهبر ج.ا.ا نیز به گونه ای تحت تاثیر این تحولات قرار گرفت؛ امری که ایران را ناگزیر به بازنگری در راهبرد خود(صبر راهبردی) نسبت به تحولات جهانی می نمود.
ترور دانشمندان و فرماندهان نظامی ایران در داخل و خارج از کشور، ضرورت تغییر این راهبرد را بیش از پیش نمایان می کرد، اما این تغییر راهبرد، نیازمند تحول و اقدامی سرنوشت ساز بود که با محاسبات غلط رژیم صهیونیستی و حمله به کنسولگری کشورمان در دمشق، رقم خورد و زمینه را برای تغییر این راهبرد از سوی ایران فراهم کرد.
پس از حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری کشورمان، واکنش ج.ا.ا فراتر از برآوردهای سیاستمداران و فرماندهان نظامی و امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی بود؛ امری که راهبرد برنگشت ناپذیر جدیدی را برای کشورمان رقم زد.
پس از پاسخ سنگین کشورمان به اقدام نسنجیده و تروریستی رژیم، گمانه زنی ها در خصوص واکنش ها و پیامدهای این اقدام کشورمان، در محافل مختلف سیاسی، نظامی و امنیتی آغاز شد.
فارغ از سطح واکنش رژیم، این اقدام ایران دارای پیام هایی بوده که در محافل مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در این راستا، در کنار موارد متعددی که از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته، می توان موارد زیر را به عنوان پیامدهای این حمله مورد اشاره قرار داد:
پیامدهای مثبت وعده صادق برای جمهوری اسلامی ایران :
۱. تقویت وحدت و انسجام ملی و داخلی در کشور و بازیابی روحیه مردم پس از سرخوردگی و یأس ایجاد شده در آنها؛ به دنبال ترورهای مکرر دانشمندان و فرماندهان نظامی.
۲. تثبیت قدرت منطقه ای و بین المللی ج.ا.ا به عنوان تنها کشوری که جرات پیدا کرده است به یک قدرت اتمی بصورت مستقیم حمله کند؛ رژیمی که از حمایت های گسترده نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب برخوردار است.
۳. تقویت و تثبیت رهبری جبهه مقاومت و بازیابی روحیه از دست رفته ملت های حامی مقاومت در سطح منطقه، پس از مواضع نسبتا انفعالی کشورمان( به زعم افکار عمومی) نسبت به حمله رژیم به غزه و بمباران های مکرر مواضع مقاومت در عراق، سوریه و لبنان.
۴. اعلام هشدار جدی به حامیان منطقه ای رژیم، خصوصا کشورهای عربی که به دنبال عادی سازی روابط با این رژیم هستند؛ مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی نمی تواند حامی و شریک مورد اطمینانی برای آنها در آینده منطقه باشد.
۵. بازگرداندن موضوع مقاومت به افکار عمومی مسلمانان، به عنوان مهمترین راه مقابله با رژیم صهیونیستی و غرب.
۶. اثبات قدرت موشکی و پهپادی کشورمان؛ در سایه تردیدهای بین المللی در این خصوص.
پیامدهای منفی وعده صادق برای جمهوری اسلامی:
در کنار پیامدهای مثبت این اقدام ج.ا.ا، این عملیات، تبعاتی را نیز به دنبال داشته است که در کوتاه مدت و بلند مدت می تواند بر تحولات منطقه ای و نیز راهبرد کشورمان تاثیر گذار باشد که می توان به شرح زیر مورد اشاره یرار داد:
۱. موفقیت جو بایدن رئیس جمهور آمریکا؛ پیش از حمله کشورمان به رژیم، بایدن به دلیل جنایت های رژیم، به شدت تحت فشار افکار عمومی و نیز فشار کنگره آمریکا بود. اما پس از این حمله، نمایندگان منتقد بایدن و رژیم، با مظلوم نمایی برای رژیم، میزان انتقادات خود را نسبت به صهیونیستها کاهش دادند و در عین حال جو بایدن فرصت را برای حمایت بیشتر از رژیم به دست آورد که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، می تواند از این برگ برنده استفاده کند.
۲. دولت بایدن با رایزنی های دیپلماتیک و پشت پرده با ج.ا.ا و مهار رژیم صهیونیستی، توانست سطح تنش را در کمترین میزان آن نگه دارد و بار دیگر ارزش و جایگاه راهبردی خود را در درگیری های منطقه ای نشان دهد.
۳. از دیگر برندگان این درگیری(هرچند کوتاه مدت) می توان از بنیامین نتانیاهو نام برد؛ نتانیاهو که باجنایت های بی سابقه خود در غزه، در سطح جهانی منزوی بود، توانست از این فشار خارج شود و کشورهای اروپایی زیادی را بار دیگر در کنار خود ببیند. همچنین وی توانست از فشارهای داخلی تا حدودی خارج شده و منتقدین داخلی که خواستار استعفای وی بودند را به سمت تهدید ایران منحرف کرده و در نهایت افکار عمومی را برای حمله به رفح، باخود همراه کند.
۴. از دیگر تبعات این حمله، افزایش میزان تحریم ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی از سوی کشورهای حامی رژیم صهیوتیستی علیه کشورمان است؛ خصوصا تلاش برای گنجاندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروه های تروریستی.
نویسنده:صالح منفرد
پژوهشگر و محقق حوزه بین الملل