سیاسیانتخابات

سیاست خارجی حلقه مفقوده انتخابات

با گذشت ۱۲۰ ساعت از تایید صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری ایران و آغاز تبلیغات انتخاباتی، سیاست خارجی را می‌توان غایب بزرگ این کارزار به حساب آورد. عرصه‌ای که امروزه مسائل و معضلات قابل‌توجهی را پیش روی تصمیم‌گیرندگان قرار داده و بازتاب‌های قابل‌توجهی در عرصه سیاست داخلی و در سفره مردم از خود بروز داده، بدون آنکه ایده، طرح و نقشه راه روشن و منسجمی برای آن از سوی نامزدها مطرح شود

به گزارش توانانیوز، در چنین فضایی چند پرسش مهم و کلیدی پیش روی هر ۶نامزد انتخابات قرار دارد. اصلی‌ترین مساله سیاست خارجی ایران چیست؟ سیاست خارجی اولویت چندم است؟ نامزدهای ریاست جمهوری چه راه‌حلی برای آن دارند؟

به غلط استدلال می‌شود که این سوالات دغدغه نخبگان و تحلیلگران سیاست خارجی است و افکار عمومی از این مباحث فارغند؛ درحالی‌که مردم کوچه و خیابان نوسانات اقتصادی و التهابات ارزی ناشی از مسائل سیاست خارجی را در بطن و متن زندگی روزمره خود به خوبی لمس کرده و می‌کنند. در طول یک دهه گذشته، انعکاس برجام و تحریم‌ها در سیاست داخلی را می‌توان گواه این وضعیت دانست. جدا از این سوالات کلی، پرسش‌های جزئی‌تری نیز مطرح است که به نظر می‌رسد از اساس در کمپین انتخاباتی نامزدها غایب است. سوالاتی چون؛ با تحریم‌ها و فرارسیدن سال انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه می‌کنند؟ با برجام و موعد غروب آن چه خواهند کرد؟ سیاست منطقه‌ای و عدم‌توازن در جهت‌گیری شرقی و غربی به چه سمتی خواهد رفت؟ دیپلماسی اقتصادی را چگونه به پیش می‌برند؟ در دیپلماسی عمومی چه طرحی دارند؟ سیاست همسایگی و روابط با کشورهای عربی به کجا خواهد رسید؟ چه طرح مشخصی برای بازدارندگی و حفظ تمامیت سرزمینی وجود دارد؟ و بسیاری سوالات دیگر…

ظرف چند روز گذشته ردپای کمرنگی از برخی سوالات در سخنرانی تلویزیونی محمدباقر قالیباف دیده شد که آن‌هم ذیل متغیر اقتصاد به این نکته اشاره شد مبنی بر اینکه به آن میزانی که در حوزه بازدارندگی از خود کارآمدی نشان داده‌ایم، در حوزه اقتصاد این مطلوبیت وجود ندارد. سعید جلیلی دیگر نامزد تایید صلاحیت شده نیز به بحث همیشگی و مورد علاقه خود درخصوص مضرات دل‌بستن به غرب و اروپا پرداخت و از یک جهان فرصت برای ایران سخن به میان آورد، بدون اینکه حتی به چند نمونه از این فرصت‌ها اشاره کند.  اگرچه تمرکز نامزدها بر اقتصاد و شاخص‌های آن چون مهار تورم، گرانی، رکود و… به عنوان مسائل مبتلا به داخلی به درستی مورد اشاره و رصد قرار گرفته، اما جدا کردن یا جدا دانستن مسائل سیاست داخلی از سیاست خارجی که در دیدگاه برخی نامزدها مستتر است، نمی‌تواند پاسخی به اقتصاد شرطی شده ایران نسبت به مسائل سیاست خارجی باشد.

واقعیت این است که یکی از گره‌های مسائل اقتصاد ما داستان تحریم‌هاست و به همین دلیل سیاست خارجی به سان انتخابات ۱۳۹۲ قاعدتا باید مهم و مساله افکار عمومی باشد؛ چرا که تاثیرات ملموسی از خود بر جای خواهد گذاشت؛ به‌ویژه با توجه به انتخابات ماه آبان ریاست جمهوری آمریکا که همزمانی آن با استقرار دولت جدید در ایران می‌تواند تاثیر مولفه‌های سیاست خارجی را مجددا پررنگ کند. پیگیری روزانه تغییرات سیاسی در آمریکا از سوی افکار عمومی ایران نشان‌دهنده اهمیت و تاثیرات موضوعات سیاست خارجی در عرصه داخلی ایران است. بنابراین تا لحظه کنونی در مهم‌ترین مساله سیاست خارجی تقریبا میان نامزدها سکوت مطلق حکمفرماست و اگر هم سخنی به میان می‌آید، بیشتر جنبه سلبی دارد و هیچ برنامه و ایده و گفتمانی حتی به عنوان آلترناتیو برجام و تحریم وجود ندارد. به عبارت دیگر اگر از یکی از نامزدها سوال شود که جایگزین توافق و مذاکره و رفع تحریم چیست و چه طرح ملموسی برای آن وجود دارد، مسلما پاسخ روشنی وجود ندارد که اگر وجود داشت می‌توانست به رقابت‌های انتخاباتی رونق بخشد.

واقعیت این است که گوش افکار عمومی پر است از نقد دستاوردهای دولت‌های سابق، بدون اینکه ایده‌ای برای تصحیح مسیر وجود داشته باشد. این مساله همزمان متوجه طرفداران برجام نیز هست، اینکه چه طرح و برنامه‌ای وجود دارد که اگر مجددا مذاکره شد و توافقی حاصل  شد، اشتباه گذشته تکرار نشود.

در همین خصوص حسن روحانی، رئیس‌جمهور اسبق ایران در بیانیه‌ای جدید به مساله تحریم‌ها اشاره کرده و تاکید می‌کند: تجربه۲۰‌‌‌ساله اخیر در دولت‌‌‌های مختلف نشان داده که تحریم‌‌‌های ظالمانه بزرگ‌ترین مانع پیشرفت و عدالت در کشور بوده است و مهم‌ترین اقدام دولت باید تلاش عالمانه و عزتمندانه برای رفع تحریم‌‌‌ها باشد. البته شکستن تحریم کار آسانی نیست ولی با اعتقاد راسخ به سیاست نه شرقی، نه غربی و رویکرد تعامل سازنده با جهان و استفاده از نیروهای توانمند و مؤمن و شجاع امکان‌‌‌پذیر است، همچنان‌که در سال ۹۴ اتفاق افتاد.

 رئیس‌‌‌جمهور آینده برای رفع تحریم چه خواهد کرد؟

به‌رغم تاکیدات و تصریحاتی که بر مساله رفع تحریم و مذاکرات وجود دارد، اما مسائل و معضلات سیاست خارجی، تنها به داستان تحریم محدود نیست و متغیرهای دیگری از جمله اینکه محیط پیرامونی ایران در یکی از پرریسک‌ترین لحظات تاریخی آن قرار دارد، خودنمایی می‌کند. این مساله در طول چند ماه گذشته برخی شاخص‌های اقتصادی را تحت‌تاثیر قرار داده است. افزایش و تصاعد تنش و بحران میان ایران و اسرائیل و پایداری جنگ غزه یکی از مهم‌ترین متغیرهایی است که سیاست خارجی منطقه‌ای ایران با آن مواجه است. بدون تقویت بازدارندگی و مهم‌تر از آن تضمین ثبات اقتصادی، در عمل برنامه‌های اقتصادی دولت جدید ابتر باقی خواهد ماند. نقشه راه ثبات اقتصادی بدون توجه به ثبات منطقه‌ای همچنان وضعیت شاخص‌های اقتصادی را شرطی خواهد کرد.

برخلاف سال ۹۲ که بحران از مرزهای کشور دور بود و تنها ابرمشکل سیاست خارجی تحریم‌ها بود، در مقطع کنونی کثرت متغیرهای پیرامونی باعث شده تا تاثیر عرصه سیاست خارجی حتی مهم‌تر از عرصه سیاست داخلی باشد. از کشمکش‌های آبی با طالبان در افغانستان تا تنش‌ها با جمهوری آذربایجان و حضور اسرائیل در مرزها تا داستان جزایر ایرانی خلیج فارس و میدان گازی آرش همه متغیرهای اضافه و بار شده بر گرده سیاست خارجی است که دستانی کارآمد و توانمند را می‌طلبد که شناخت عمیقی از مسائل ترکیبی اقتصاد سیاسی، امنیتی، نظامی و اطلاعاتی در سطح منطقه و از آن مهم‌تر در سطح بین‌المللی داشته باشد. نقایص سیاست خارجی ما به‌ویژه عدم‌توازن در سیاست خارجی باعث شده تا متحدان شرقی ایران در بزنگاه‌ها پا روی منافع سرزمینی ما بگذارند. این مساله یکی از مهم‌ترین مسائل دولت چهاردهم خواهد بود که چگونه بتواند توازن را مجددا برقرار سازد. بحران با کشورهای اروپایی ذیل متغیر هسته‌ای یکی از نمودهای این عدم‌توازن مشهود است که باعث شده تا مناسبات تهران با پایتخت‌های اروپایی یکی از بدترین دوران خود را پس از ماجرای میکونوس در دهه ۷۰ شمسی به خود ببیند.

صرف نقد سیاست اروپایی و بی‌نیاز دانستن کشور از تعامل با قاره سبز نمی‌تواند مسائل سیاست خارجی را حل و فصل کند. به فرض صحت گزاره مضرات ارتباط با اروپا باید اعلام شود که مسیر جایگزین چیست و چگونه می‌تواند هم تامین کننده منافع باشد و هم مانع از کارشکنی اروپا در این روند شود. مواضع اروپا که همیشه پیگیر راهکار دیپلماتیک بوده و اکنون پیشقراول دیپلماسی سخت با ایران است، عارضه‌ای است که صرفا با شعار و طرح‌های روی کاغذ نمی‌توان به مصاف آن رفت.

آینده همکاری ایران در سازمان‌های فرامنطقه‌ای مانند بریکس و شانگهای و متاخرترین آن اتحادیه اقتصادی اوراسیا که دیروز از سوی پوتین امضا شد و چشم انتظار تصویب در پارلمان ایران است، چگونه ترسیم خواهد شد. آیا صرف عضویت و فقدان برنامه می‌تواند مزیت‌های حضور در این ترتیبات چندجانبه نظم در حال ظهور بین‌المللی را ارتقا دهد و تامین کننده منافع کشور در یک فضای بده-بستان با ائتلاف‌های مقطعی و کوتاه مدت باشد؟‌آیا فهم دقیقی از روندهای نوظهور جهانی و تغییر جریان سرمایه و نیروی انسانی در سطح جهانی وجود دارد؟ جایگاه ایران در بازی جهانی کریدورها کجاست؟از سوی دیگر و در جنوب خلیج‌فارس روابط با همسایگان عرب مطرح است که به‌رغم تنش‌زدایی و سیاست همسایگی که نتایج مثبتی را برای سیاست خارجی منطقه‌ای ایران رقم زده، همچنان مسائل و مشکلاتی برای پیگیری روابط دوجانبه باثبات و از آن مهم‌تر تحقق یک نظم باثبات و دسته‌جمعی پیش روی آن قرار دارد.

روابط با اردن، مصر، سودان و دیگر کشورهای عربی همچنان بلاتکلیف است و پرونده‌های مفتوح دارد. کمی آن سوتر روابط با آفریقا مطرح است که در طول سال‌های گذشته و با وجود شعار توجه به آفریقا، عرصه را نه تنها به چین و فرانسه بلکه به رقبای منطقه‌ای خود یعنی ترکیه، امارات و عربستان واگذار کرده‌ایم. بنابراین توجه کاندیداها به ‎سیاست خارجی همسنگ سیاست داخلی مهم و حیاتی است و آنها باید نسبت‌شان را با موضوعاتی مانند جایگاه ‎ایران در معادلات پیچیده بین‌المللی، اقتدار ملی، توان بازدارندگی، تمامیت سرزمینی، سیاست همسایگی، تحریم‌ها، دیپلماسی اقتصادی، ایرانیان مقیم خارج و… روشن‌تر سازند./دنیای اقتصاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا