رسیدن به این گزاره حداقل در سطح اعلامی آنهم پس از ۷ اکتبر دستاورد کمی محسوب نمیشود، به خصوص برای ترکیه که از سالها پیش با اسرائیل روابط آشکار سیاسی داشته و قطری که حداقل از ۱۹۹۳ میزبان دفتر اقتصادی اسرائیل در دوحه بوده و روابط پنهانی با تلآویو داشته است.تغییر ادبیات سیاسی و دیپلماتیک آنکارا و دوحه تا پیش از ترور اسماعیل هنیه نشان میدهد که نادیده انگاری حقوق فلسطینیها به خصوص تشکیل کشور مستقل فلسطینی که برای مدتها در منطقه طنینانداز شده بود و بسیاری از کشورهای عربی بهصورت آهسته گام در مسیر سازش و عادیسازی روابط با اسرائیل قرار داده بودند، نمیتواند با رویکرد اشغالگری رژیم صهیونیستی پایدار و برقرار بماند.
با توجه به میزبانی دوحه از دفتر سیاسی جنبش حماس و حضور رهبران حماس در قطر که از سال ۲۰۱۲ و پس از انتقال دفتر سیاسی این جنبش از دمشق به خاک قطر صورت گرفت، انعکاس این ترور در محور اخوانی ترکیه و قطر قابلتوجه خواهد بود. با توجه به تغییر لحن رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه نسبت به اسرائیل طی چند ماه گذشته، میتوان انتظار داشت که این تغییر ادبیات به سمت اقدامات عملیتری حرکت کند. کاهش حجم تجارت بین ترکیه و اسرائیل و تند شدن اظهارات دیپلماتیک بین دو طرف در طول چند ماه گذشته این پتانسیل را دارد که به سطح فراخوانی سفیر و حتی بسته شدن سفارتها منجر شود.
برای قطر نیز این مساله از ناکامی میانجیگری تا دور و دورتر شدن عادیسازی روابط را در بر میگیرد و در چشمانداز این کشور قرار خواهد گرفت. قطریها از پساهفت اکتبر تاکنون تلاشهای گستردهای را با هدف آتشبس و تبادل اسرا صورت دادهاند که با گذشت بیش از ۹ ماه به هیچ دستاورد عملی منجر نشده است. این مساله بهویژه با توجه به وزن و جایگاه اسماعیل هنیه به عنوان یکی از رهبران فلسطینی معتقد به همزمانی مقاومت و مذاکره و نزدیکی وی به قطریها میتواند پیامدهای قابلتوجهتری را برای نقش میانجیگری قطر در پی داشته باشد.